wedding

جشن ها و مناسبت هاي ايرانيان

نياكان ما ايرانيان باستان به گواهي تاريخ از شاد ترين ملت هاي جهان بوده اند. آنان روزهاي بسياري از سال را به برگزاري جشن مي پرداخته اند. انگيزه اين جشن ها گذشته از شادي فطري نژاد ايراني پاس داشت ياد روزهاي سرنوشت ساز در تاريخ اين نژاد كهن و سرزمين ايران بوده است. اين جشن هاي اسطوره اي هنوز هم در ميان پاره اي از ايرانيان هرچند اندك برگزار مي گردد. از ميان اين جشن ها 4 جشن از همه پر ارزش تر بوده است:

1-جشن نوروز: روز 1 فروردين تا 6 فروردين ماه

نوروز بزرگ ترين جشن ايرانيان باستان برابر با 1 فروردين خورشيدي و 21 مارس مسيحي است.

ايرانيان بر اين باور بودند كه در اين روز خداوند آفرينش جهان را به پايان رساند. آنان جمشيد پادشاه باستاني قوم آريايي را پايه گذار نوروز و ديگر آئين هاي نيكو دانسته اند. در 6 روز برگزاري جشن نوروز آئين هاي ويژه اي برگزار مي شد كه بسياري از آنها هنوز بجا مانده است. ايرانيان براي اين جشن خانه هاي خود را پاكيزه مي كردند و مكان برپايي جشن را مي آراستند و بر روي ميزي كوزه اي آب و گلداني از گل و آتشي افروخته مي گذاشتند. در شب پاياني سال چراغ خانه درگذشتگان خود را روشن مي كردند چون بر اين باور بودند كه روان درگذشتگان به خانه هاي خود باز مي گردند و از روشني چراغ شادمان مي شوند. هم چنين در سپيده دم نوروز بدن خود را با آب شست وشو و پاكيزه مي كردند. از ديگر آيين هاي نوروز پوشيدن جامه نو و آراستن سفره هفت سين و كاشتن سبزي در هفت گونه دانه بود و هر كدام از آن دانه ها كه بهتر مي روئيد نشانه رونق كشت آن نوع دانه در آن سال بود. اين آيين ارزش كشت و كار در ميان ايرانيان باستان است.

2-جشن تيرگان: روز 10 تير ماه

تيرگان جشن بزرگداشت ميهن دوستي است. در اسطوره هاي ايراني چنين آمده است كه در زمان منوچهر –شاه باستاني ايران- تورانيان –اقوام همسايه شمال شرق ايران- كه همواره براي دستيابي به سرزمين حاصلخيز ايران با ايرانيان در جنگ بودند بر ايرانيان چيره گشتند و شرط پايان جنگ را چنين گذاشتند كه مرز ايران به وسيله پرتاب يك تير تعيين گردد و هرجا آن تير فرد آمد همان جا مرز ايران و توران باشد. اين شرط سبب از دست رفتن بخش هاي وسيعي از ايران مي گرديد. سروش ايزدي به منوچهر پيام آورد تا كماني ويژه بسازد و سرنوشت مرزهاي ايران را به دست كمان گيري پاك نهاد و ديندار به نام آرش بسپارد. هنگام پرتاب تير رسيد و آرش به همگان گفت: مرا براي آخرين بار ببينيد چون مي دانم كه پس از پرتاب اين تير پيكر من پاره پاره خواهد شد. آنگاه تير را با نيروي ايزدي و تمامي جان خويش پرتاب كرد و همانگونه كه گفته بود در همان جا درگذشت.

آن تير در دورترين جاي سرزمين خراسان بزرگ بر تنه درختي نشست و مرزهاي سرزمين ايران را بر همان جاي نهادند. ايرانيان به پاس اين جان فشاني آرش كمانگير در اين روز خجسته جشني به نام تيرگان بر پا مي داشتند.

3-جشن مهرگان: روز 10 مهر تا 16 مهرماه

جشن مهرگان پس از نوروز بزرگترين جشن ايرانيان بوده است. اين جشنبه نام مهر (ميترا) كه فرشته برابري و دوستي و پيمان و روشنايي است بر پا مي گردد. بر پايه داستان هاي كهن در اين روز كاوه آهنگر بر ضحاك مار دوش بيگانه بيداد گري كه بر ايرانيان فرمان مي راند شوريد و ايرانيان فريدون _كه داراي فره ايزدي بود- را به پادشاهي برگزيدند. اين روز را مي توان جشن بازيافتن آزادي و رهايي از ستم بيگانگان و نيز روز پيروزي نيكي بر بدي دانست. پادشاهان ساساني در اين روز مردم را پذيرا مي شوند و هر كس مي توانست براي دادخواهي خود نزد شاه برود. اين جشن به اندازه اي ارزشمند بود كه پس از اسلام نيز از ميان نرفت و در زمان خلفاي اسلامي با شكوه تمام برگزار مي گرديد. هنوز هم در برخي كشور هاي عربي اين روز به نام مهرجان دستمايه برگزاري جشن و پايكوبي است. از آيين هاي اين جشن در ميان ايرانيان پوشيدن جامه هاي نو و گستردن سفره هاي رنگين و نهادن آيينه و گلاب و نوشيدني و به ويژه انار در آن سفره بود.

4-جشن سده: روز 10 بهمن ماه

جشن سده از جشن هاي بزرگ نژاد آريايي است و به زمان پيش از تاريخ باز مي گردد. داستان اين روز را فردوسي شاعر بزرگ پارسي در كتاب ارجمند خود شاهنامه كه هوين نامه نژاد ايراني است چنين آورده است: هوشنگ شاه دوران پيشدادي روزي به هنگام شكار با ماري سياه روبرو مي شود و سنگي به سوي او پرتاب مي كند. مار مي گريزد ولي پس از برخورد سنگ با سنگ ديگر آتش پديدار مي شود و خار و خاشاك پيرامون خود را روشن مي سازد. هوشنگ و ديگر بزرگان آن را ارمغان خداوند مي شمارند و گرد آن به جشن و پايگوبي مي پردازند و آن آتش را جاودان روشن نگاه مي دارند. ايرانيان باستان اين روز را فرخنده مي دانستند و در آن به جشن و پايكوبي و برافروختن آتش مي پرداختند. شايد جشن چهارشنبه سوري كنوني بازمانده از جشن سده باشد. نام اين جشن را از آن رو سده گذاشتند كه 50 روز و 50شب به جشن نوروز مانده است.

(با استفاده از كتاب: فرهنگ اساطير و اشارات داستاني در ادبيات فارسي نوشته دكتر محمد جعفر ياحقي چاپ 1375 انتشارات سروش)

هیچ نظری موجود نیست: